نقاب های بره ها به چهره های گرگ ها
حقیر ها و پست ها سواره بر بزرگ ها
چه کینه ها که پشت این نقاب ها نهان شده
درنده خو ترین ببین چگونه مهربان شده
اگر چه درد هایمان به استخوان رسید
ولی صدایمان به گوش آسمان رسید
دوباره صبح می شود شب سیاهمان
که عاقبت زمان بزم عاشقان رسید
نترس از این هجوم و پا به پای من بیا
برای آخرین نبرد تن به تن بیا
برای کودکان برای رنج مادران
برای پیکر شهید بی کفن بیا
به روز های روشنی که پیش روی ماست
به نعره های خفته ای که در گلوی ماست
به کودکان بی رمق فتاده روی خاک
قسم که آرزوی مرگ آبروی ماست
نظر خود را بنویسید