سخته که تکیه کنی تو به یه نفر
بمونه باهاتو جا نزنه بری عقب
توی این مسیری که برا تو یه طرفست
عقب گرد نداره مثل یه عقربه س
اینارو من بهت میگم چونکه طعمشو چشیدم
کورسوی امیدو توی تاریکی دیدم
از خیلی ادما دست نکشیدم اما اونا اعتمادمو به صلابه کشیدن
این روزا واسه من فقط یچیزی بگاییه
اونم موندنو درنیومدن از سیاهیه
برداشتن نقابو این خنده های مصنوعی
که از بیرون نمیدونی چه غمی زیرش خوابیده
زندگی کِی میده چراغ سبز
منی ک همش دارم میبینم چراغ زرد
نه میگه ادامه بده نه میگه وایسا
که اگه بری یهو میبینی شدی بیچاره تر
زندگی نمیگذره برای ما به سادگی
چونکه نمیتونیم دل کسیو بگا بدیم
یه گوشه نشستیم از همه ادما ترسیدیم
که اگه این یکی لایق اعتماد نباشه چی
چرا میزنن که رقاص سازشون بشیم؟
ذات خوبه ادما خیاله یا که واقعی؟
من خودم خسته شدم بس که ذات ادما بده
جوری زدن مارو که سخته سرپا بشیم
نظر خود را بنویسید