تو چشاش یه حس فوق العاده بود
عطر بارون و شب و یه جاده بود
اون روزا واسم شدن یه خاطره
چندتا پاییز بگذره یادم بره
جاده هارو خسته کردیم از سفر
عاشق دیونگی بود و خطر
کل زندگیمو دادم دست اون عاشقش بودم درست برعکس اون
نمیدونی چقدر سخته تنهایی
چشمامو میبندم هر لحظه اینجایی
صدای خنده هات هنوز تو این خونس
عزیزم عاشق تو هنوز یه دیونس
با تو رویامو زندگی کردم
من به قبل از تو دیگه برنمیگردم
دستای سرد و حال داغونم
تا کجا بی تو زنده میمونم
نظر خود را بنویسید