خاطراتمون هنوزم کنج ذهن من نشسته
تا میان روی زبونم بغض گریه مو شکسته
مطمئن باش توی قلبم رد پاهای تو مونده
بدون از روزیکه رفتی غم غرورم و شکسته
جای خالیت روبرومه من شدم درگیر ماتم
تو همون بودی که گفتی من نفس نفس باهاتم
جای خالیت روبرومه من شدم درگیر ماتم
تو همون بودی که گفتی من تا آخرش باهاتم
ساده بودم وشکستم خیلی زود دل بتو بستم
اشتباه از خود من بود که به پای تونشستم
ساده بودی که ندیدی دل مـن گیر چشاته
اشتباه کردی که رفتی کوه سختی سرراهته
جای خالیت روبرومه من شدم درگیرماتم
تو همون بودی کـه گفتی من نفس نفس باهاتم
جای خالیت روبرومه من شدم درگیرماتم
تو همون بودی که گفتی من نفس نفس باهاتم
نظر خود را بنویسید