با من دل شکستن های هر شب
حسی که گم بود تو خنده هامون
با تو قصه ی عشقی که آروم
ردش رو گم کرد از توو صدامون
من با تو گریه کردم
هر شب دلواپس حال تو بودم
من مثل سایه آروم
هر جا بودی به دنبال تو بودم
تو حتی دل ندادی
یک ساعت با هوای تو بنشینم
بیدارم کن از این خواب
من هر شب خواب چشماتو میبینم
بی من رفتی بی تو موندم
عشقی بین ما بود و پنهون شد
من دور از تو تو دور از من
چشمی گریه کرد و دلی خون شد
دردی پنهون در جان داریم
دلتنگی ببین درمان ما نیست
خاموش ام من خاموشی تو
خاموشی بدون پایان ما نیست
تنهاست جان بیداری که هر شب
بی تو نشسته غمگین و خسته
تنهاست روح بی تابی که هر روز
بعد تنهایی دل به تو بسته
وای از من مثل هر شب
از عشقت قصه ای رویایی دارم
وای از تو مثل هر روز
آغوشی خسته از تنهایی داری
وای از تو تا نباشی
بی تابی مثل ابری دور و تنها
وای از من تا نبارم
چون باران برنمی گردم به دنیا
یا دل کندن یا دل بستن
من با عشق تو زنده می مونم
من دور از تو تو دور از من
من پایان این عشق رو میدونم
دردی پنهون در جان داریم
دلتنگی ببین درمان ما نیست
خاموش ام من خاموشی تو
خاموشی بدون پایان ما نیست
بی من رفتی
بی من رفتی بی من رفتی
رفتی رفتی رفتی
بی من رفتی بی تو موندم
عشقی بین ما بود و پنهون شد
من دور از تو تو دور از من
چشمی گریه کرد و دلی خون شد
دردی پنهون در جان داریم
دلتنگی ببین درمان ما نیست
خاموش ام من خاموشی تو
خاموشی بدون پایان ما نیست
نظر خود را بنویسید