نمیدونم چی شد حالم خرابه
تموم زندگیمم روی آبه
نخواه تنها بشم تنها عزیزم
خودت میدونی من بهم میریزم
چجوری راه بیام من با نبودت
مگه میشه بمونم بی وجودت
یه حس تلخی هست توی دل من
میگه پر پر شدی تنها گل من
تصور میکنم رفتی از اینجا
نشسته رو تنم فصلای سرما
تصور کردنش خیلی برام سخته عزیزم
دیگه خستم از این فکر مریضم
هنوز بوی تو روی پیرهنم هست
نکن اینجوری تو از من نکش دست
خودت میدونی دیوونم نکن پس
نگو میری از اینجا نه نگو بس
نمیدونم چی شد حالم خرابه تموم زندگیمم روی آبه
نخواه تنها بشم تنها عزیزم خودت میدونی من بهم میریزم
چجوری راه بیام من با نبودت مگه میشه بمونم بی وجودت
یه حس تلخی هست توی دل من میگه پر پر شدی تنها گل من
تصور میکنم رفتی از اینجا نشسته رو تنم فصلای سرما
تصور کردنش خیلی برام سخته عزیزم دیگه خستم از این فکر مریضم
هنوز بوی تو رو پیرهنم هست نکن اینجوری تو از من نکش دست
خودت میدونی دیوونم نکن پس نگو میری از اینجا نه نگو بس
نظر خود را بنویسید